بام فقر
۱۴۰۳/۵/۱۸ شماره ثبت ۶۶۲۶۱۶
بناگاه فلک نظری کرد
بر زمین.
تنگسالی در کمین است،
مردمانش هم غمین.
پینه ی دست و دل پر خون که دید،
قسم ها را شنید.
قسم ها بود بر عرش و زمین.
از چه رو ابرها دگر،
آبستن نگشتند و نباریدند ،
سرکشی کردند از عرش برین.
آسمان گشت خجل،
متأثر گفتا،در صدد بودم بدانم
بغض بین مه و مهر از چه بود.
چون حواسی را نماند بهر زمین،
نهادم بار باران ،بر دوش
ابرهای حزین.
فلک غران بگشت شلاق رعد ،
در دستش گرفت.
صدای وحشت ابر حزین، در آسمان
شدت گرفت.
ابرها نالان بگفتند، ای آسمان
بر تن عریان ما ،شلاق نزن.
بر سر ابر حزین ،داد نزن.
تو اگر پینه ی دستی دیدی،
بسان ما ،صدای چکه از بام
خانه‌ی فقر نشنیدی……

. معصومه داداش بهمنی.

نویسنده

Picture of masoomeh_dadash_bahmani@

masoomeh_dadash_bahmani@

معصومه داداش بهمنی

مشاهده پروفایل

نقل و قول

صفحه اصلی
نوشتن شعر
جستجو
پروفایل