خنده تو
شاه کُند خندهٔ تو بنده را
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بی پَرْ وایِ او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نورِ یارم پیش و پس
تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست
تا بندهٔ تو شدهست تابنده شدهست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شدهست
گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات
گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات
گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا
شادیِ همه لطیفهگویان صلوات
روز بزرگداشت حافظ شیرازی مبارک باد.
استاد شهریار پس از مهاجرت به تهران در سال ۱۳۰۰ تخلص شیوا را برای خود انتخاب کرده بود اما بعد تصمیم گرفت تخلص جدیدی برای خود برگزیند. بهدلیل ارادات خاصی که به حافظ داشت، دو بار از دیوان غزلیات حافظ تفال زد و هر دو بار کلمه شهریار آمد. از اینرو تصمیم گرفت این تخلص را برای خود برگزیند.
جمله معشوق است و عاشق پردهای
زنده معشوق است و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر وای او
من چگونه هوش دارم پیش و پس
چون نباشد نور یارم پیش و پس
یکی از مهم ترین شخصیت های فرهنگ و تمدن ما، مولانا با عشق بی منت و شفقت عمیق و اندیشه های استثنایی خود نه تنها گروهی از ادیان بلکه تمام مردم جهان را مجذوب خود کرد.
روز بزرگداشت مولانا گرامی باد.
© حقوق تمام محتوا محفوظ و برای انجمن ادبی استاد شهریار می باشد.