کارقسمت

یک دم روا نباشد بخت ازخداگرفتن
وقتی قضابه جنگ است خودرا رواگرفتن
جاناشکست دل هم درکارقسمت آمد
آخر درین شکایت جرم از چه ها گرفتن؟
آن دم که قرعه گفتا نقشی به نامت آمد
تقصیر بخت مابود یا ازخدا گرفتن؟
دل گفت کن دعایی ،قسمت شود وصالی
گفتم که عمرشدبا رو درهواگرفتن!
گفتم مگر به عکسش کس لایقست وبر حق
حق نیست ونیست برحق ،خودراسواگرفتن
« در دایره قسمت مانقطه تسلیمیم »
بهنام ما خدا را ،تاکی عزا گرفتن؟

صفحه اصلی
نوشتن شعر
جستجو
پروفایل