🙂

چو لب به خنده گشاید گشاده گردد دل در آن لبست همیشه گشاد کار چرا

خدایا

چون نباشد عشق را پروای او او چو مرغی ماند بی‌ پَرْ وایِ او من چگونه هوش دارم پیش و پس چون نباشد نورِ یارم پیش و پس

صفحه اصلی
نوشتن شعر
جستجو
پروفایل