چشم ها را شستیم
جور دیگر دیدیم
چتر ها را بستیم
و سپردیم به باران افکار
چترها بسته در این عصر
بی گمان قسمتمان این است
هرچه باران بارید
خانه ی اندیشه مان غرق
میان سیلی.
برملا شد افکار
زیر باران از ترس
سهراب چه بگویم هیهات
در جهانی که برای زندگی است
چشم ها بسته به روی آدمیت
چتر را باز کنید زیر باران
یک نفر منتظر است
آدمی پژمرده و خیس

معصومه داداش بهمنی.

نویسنده

Picture of masoomeh_dadash_bahmani@

masoomeh_dadash_bahmani@

معصومه داداش بهمنی

مشاهده پروفایل

نقل و قول

صفحه اصلی
نوشتن شعر
جستجو
پروفایل